وقتی قرآن زبان باز کند
جوانان و انس با قرآن
از آن جا که مسئله ایجاد رابطه تنگاتنگ با قرآن کریم، وظیفه فرد فرد مسلمین است، معصومین (علیهم السلام) بر این مسئله تکیه فراوانی کردهاند و از تمام طبقات مردم، بخصوص جوانان خواستهاند تا با قرآن کریم انس بیشتری داشته باشند و از معارف ناب و انسان ساز کتاب آسمانی بهره بیشتری ببرند؛ چرا که جوانان هر چه به قرآن نزدیک شوند صفا و معنویت خاصی در آنها جلوه گر خواهد شد و به همان نسبت از انحرافات و فساد اخلاق به دور خواهند بود.
تعجب این جا است با این که خداوند قرآن را مایه هدایت مومنان، شفای سینهها و بیان هر چیز میداند، اما برخی آنقدر با قرآن بیگانهاند که حتی از عهده روخوانی آن نیز برنمیآیند: در حالی که یکی از سفارشهای امیرمومنان (علیه السلام) به فرزندانش که بیشتر آنها در هنگام شهادت آن حضرت، از طبقه جوان بودند عمل به قرآن بود حضرت در ضمن سفارشهای خود فرمود: «خدا را به یاد شما میآورم؛ خدا را به یاد شما میآورم، در خصوص قرآن! مبادا اجازه دهید که دشمن در عمل به آن بر شما پیشی گیرد»(1)
و امام زین العابدین (علیه السلام) درباره این بهترین مونس جوانان فرمود: «اگر تمام اهل مشرق و مغرب از دنیا بروند هرگز از تنهایی وحشت نمیکنم هنگامی که قرآن همراه من باشد».(2)
راستی که قرآن سرمایهای جاودانه است که هرگز از بین رفتنی نیست و بنا به گفته امامان (علیه السلام) کسی که از رهنمودهای قرآن استفاده میکند، زیبنده نیست دیگری را از خود داراتر بداند اگر چه مالک تمام دنیا باشد.(3)
این جاست که جوان باید با توجه به تذکرات و رهنمودهای معصومین (علیهم السلام) اهمیت بیشتری به قرآن دهد و برای خود برنامه ریزی کند تا هر چه بهتر از این کتاب الهی بهره گیرد.
قرآن در روز قیامت میآید و جوانی را که تلاوت قرآن کرده، با خود میآورد و عرضه میدارد: بارالها این جوان در راه تلاوت من، خود را به زحمت انداخت حال پاداش او را مرحمت فرما
اینک برای آگاهی بیشتر از میزان تاثیر عمل به قرآن کریم در دنیا و آخرت، به چند نکته از چند حدیث بسنده میکنیم:
گاهی بشر آن قدر گناه میکند که بدون استثنا مستوجب عذاب خدا میشود اما در درون همان جامعه و انسانهای عصیانگر، معصومانی پیدا میشوند که به وسیله فراگیری قرآن مجید باعث رفع عذاب میشوند. امیرمومنان (علیه السلام) فرموده است: «هنگامی که مردم گناه میکنند خداوند تصمیم میگیرد تمام اهل زمین را بدون استثنا عذاب کند، اما هرگاه ببیند جوانان به سوی مساجد گام بر میدارند و نونهالان به سوی تعلیم قرآن میشتابند رحمت خدا بر خشم او پیشی گرفته، عذاب را به تاخیر میاندازد».(4)
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: «هر که در حال جوانی قرآن بخواند و با ایمان هم باشد، قرآن با گوشت و خونش بیامیزد، و خدای بلند مرتبه، او را با فرشتگان پیغام برنده و نیک رفتارش رفیق کند و قرآن برای او در روز قیامت، پرده و مانعی از آتش باشد و گوید: پروردگارا، هر کارگری به مزد خویشتن رسیده، جز کارگر من؛ پس گرامیترین عطای خود را به او برسان و آنگاه است که خدای عزیز و جبار دو جامه از جامههای بهشتی به او بپوشاند و بر سرش تاج کرامت نهاده شود سپس به قرآن گفته شود: آیا ما تو را درباره این شخص خشنود کردیم؟ قرآن گوید: بار پروردگار من برتر از این را درباره او میل داشتم پس امان نامه از دوزخ را به دست راستش دهند و فرمان جاویدان ماندن در بهشت را در دست چپش گذارند و وارد بهشت گردد پس به او گفته شود: قرآن را بخوان و یک درجه بالا برو آن گاه به قرآن گویند: آیا آن چه تو خواستی به او رسانیدیم و تو را خشنود کردیم؟ گوید آری»
اگر تمام اهل مشرق و مغرب از دنیا بروند هرگز از تنهایی وحشت نمیکنم هنگامی که قرآن همراه من باشد
حضرت فرمود: «هر کس قرآن را بسیار بخواند و با این که حفظ آن بر او دشوار است، آن را به ذهن خویش بسپارد، خدای بلند مرتبه دوبار پاداش آن را به او میدهد».(5)
امام حسن عسکری (علیه السلام ) در ذیل آیه: “و بشری للمومنین “ میفرماید: «قرآن در روز قیامت میآید و جوانی را که تلاوت قرآن کرده، با خود میآورد و عرضه میدارد: بارالها این جوان در راه تلاوت من، خود را به زحمت انداخت حال پاداش او را مرحمت فرما خداوند میفرماید: رحمت و بهشت جاویدان را بی دریغ در اختیار او میگذارم و با همسران بهشتی خواهد بود و بر اندام والدین او، جامههای بهشتی بپوشانند و تاج کرامت نیز بر سر نهند که خود از آن همه فضل الهی تعجب کنان میگویند: خداوندا این همه پاداش از چیست؟ خطاب میرسد برای آن است که شما قرآن را به
فرزندانتان تعلیم نمودید و اسلام را به او شناساندید و دوستی خاندان رسالت را در قلب او کاشتید».(6)
1- نهج البلاغه تحقیق دکتر صبحی صالح، ص 421، شماره 47
2- کافی، ج 2 ص 440.
3- بحارالانوار، ج 92، ص 192.
4- قرآن در احادیث اسلامی، ص 35
5- اصول کافی، ترجمه ی مصطفوی، ج 1، ص 405: بحارالانوار، ج 7 ص 305
6- مستدرک الوسائل، ج 1، ص 290.